تیترهای متفاوت روزنامه‌های تهران برای «تئوریسین سکوت استراتژیک»

ashraf ghani ahmadzay

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــOـOــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ابتکار: همسایه با «تسبیح» و «کراوات» آمد

قانون: همدلی با همسایه هم‌زبان

جهان صنعت: بازی برد ـ برد تهران و کابل

اعتماد: پیمان علیه تروریسم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــOـOــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تیتر «ابتکار»، مبتکرانه و نیش‌دار است و به درستی، تناقض در رفتار غیر دیپلماتیک «محمد اشرف غنی احمدزی» را به رخ می‌کشد.

تیتر «قانون» با نیم‌نگاهی به شعار امسال حکومت ایران، تلفیق مثبتی از رابطه دو کشور ترسیم می‌کند.

تیتر «جهان صنعت» با نگاهی به شعار دولت ایران در مذاکره هسته‌ای، آن را در ارتباط دو دولت همسایه تصویر می‌کند.

تیتر «اعتماد» عادی است، ولی عکس آن بامعناست.

بدخشان من، لعل خونین من است امروز

Badakhsan

ننگ بر «سکوت استراتژیک‌»تان در برابر آدم‌کشی‌ها و وحشی‌گری‌های «برادران ناراضی»تان!

امروز که قدرت ندارید هم‌چون نیای بزرگتان، «عبدالرحمانِ» خون‌ریز به طور مستقیم بر گرده هزاره، تاجیک و ازبک و دیگر قوم‌های همیشه محروم افغانستان فرمان برانید و از سرشان کله‌منار بسازید و زنان و فرزندانشان را به کنیزی ببرید؛

امروز که در دنیای جدید هنوز نمی‌خواهید بر بی‌خردی خود چیره شوید و در امنیت و آبادانی زندگی کنید و همانند همیشه در مرداب جهل پایدار خود غرقید و با تمام نمادهای «انسان‌گری» و «مدنی بودن» می‌ستیزید؛

امروز که دیگر آرزوی فرمان‌فرمایی بر سرزمین «خراسان بزرگ» را با خود به گور برده‌اید؛

از خرد و کلان، طالب و کوچی و دموکرات‌مآب، مفتی و ارگ‌نشین، دست به دست هم داده‌اید تا ناامنی و دهشت‌افکنی را از خانه‌های حقیرتان به سراسر قلمرویی بکشانید که آرزو داشتیم «خانه مشترک» همه انسان‌هایی باشد که می‌خواهند آزادانه در آن نفس بکشند.

یمن مسئلة ما نیست

محمدجواد سلطانی

روزنامه جامعه باز

۱۵ حمل ۱۳۹۴

محمدجواد سلطانی حمایت اشر‌ف ‌غنی‌ از حمله عربستان سعودی به یمن، اگرچه در ابتدا به‌عنوان موضع حکومت افغانستان در رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد، اما به‌زودی روشن شد که در این زمینه میان کارگزاران اصلی حکومت، وحدت نظر وجود ندارد. موضع‌گیری رییس اجرایی حکومت دلیل روشنی بر این مدعی است. گذشته از این موضوع که نشان‌دهندة شکاف و حاکمیت دوگانه در سیاست خارجی کشور است، پشتیبانی از ماجراجویی‌های نظامی و سیاست‌های منطقة حاکمان سعودی، به زیان منافع ملی افغانستان است. واقعیت‌های پیدا و پنهان زیادی وجود دارد که این دیدگاه را مستدل می‌سازد. در این مجال، به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

یکم؛ آنچه این روزها در خاورمیانه جریان دارد، جنگ تمام‌عیار مذهبی و فرقه‌ای است. عراق، سوریه و یمن در آتش جنگ مذهبی و بنیادگرایی مذهبی در حال متلاشی‌شدن قرار دارند. تا‌کنون صدها هزار انسان جان خود را از دست داده‌اند. بسیاری از کلان‌شهرها در این کشورها، ویران شده‌اند. میلیون‌ها انسان بدترین شرایط آوارگی را تجربه می‌کنند. کهن‌ترین و ارزشمندترین آثار و سرمایه‌های فرهنگی و تاریخی این کشورها نابود شده‌اند. هیچ چشم‌انداز روشنی بر پایان این‌همه تباهی و ویرانی نیز وجود ندارد. اکنون پرسش این است که درگیرکردن کشور در جنگ مذهبی تا چه میزان با منافع ملی ما سازگاری و هم‌سویی دارد؟ اگر از منظر منافع ملی کشور به این پرسش تأمل کنیم، بی‌‌هیچ تردیدی پاسخ آن منفی خواهد بود. افغانستان جامعة چندفرهنگی است. در چنین جامعه‌ای، فعال‌شدن شکاف‌های فرهنگی و مذهبی، تهدیدی تمام‌عیار برای کشور است. هیچ تردیدی وجود ندارد که جنگ یمن، نه جنگ افغانستان است و نه جنگ جهان اسلام. حداکثر کشورهای ایران و عربستان در پس این رویدادها در حال زورآزمایی سیاسی و نظامی‌اند. این موضوع چه ربطی به کشوری دارد که تا‌کنون توانایی دفاع از تمامیت ارضی و تأمین امنیت حداقلی برای شهروندان خود را ندارد؟ آقای اشرف ‌غنی، مغالطه نکنید! تا این‌جای کار، نه به صورت مستقیم و نه غیر‌مستقیم، هیچ تهدیدی متوجه اماکن مقدس دینی نیست. شورشیان یمنی نیز به سرزمین‌های تحت کنترل آل‌سعود، لشکرکشی نکرده‌اند. بنابراین، پاسبانی از «حرمین شریفین» شما را نیامده است. شما را اگر مکانت و توانی هست، صرف تأمین امنیت شهروندانی کن که ترا بر مسند قدرت برکشیده‌اند. آقای رییس‌جمهور، اگر قدرتی دارید، آن را صرف عشرت نظام خانوادگی سعودی نکن، میلیون‌ها انسان هموطن خودت، چشم‌انتظار شماست تا از وضعیت فلاکت‌بار که گرفتار آمده‌اند، رهایی یابند. آقای رییس‌جمهور، شما که توانایی و قدرت مشارکت در جنگ‌های مذهبی و خشونت‌های فرقه‌ای در خاورمیانه را دارید، چرا از این قدرت برای رهایی ۳۱ گروگان که بیش از چهل روز در سرزمین تحت حاکمیت شما، ربوده شده‌اند، استفاده نمی‌کنید؟ بارها از منابع رسمی شنیده‌ایم که این افراد توسط ملیشه‌های خارجی ربوده شده‌اند، چرا و چگونه اجازه داده‌اید که حاکمیت داخلی کشور توسط جوخه‌های مرگ خارجی نقض شود؟ حتماً در جریان حمله‌های خونین روزهای اخیر در غزنی، خوست و لوگر قرار دارید، بهتر نیست به جای درگیرکردن کشور در جنگی که جنگ ما نیست، کاری بکنید؟ چرا برای شما صنعا و عدن و ریاض و طایف بر غزنی و لوگر و خوست اولویت دارد؟

دوم؛ تردیدی نیست که یک سر فتنه‌ها و آشوب‌هایی که در جای جای جهان اسلام جریان دارد، به عربستان سعودی می‌رسد. این کشور سابقة طولانی حمایت از گروه‌های تروریستی را در کارنامة خویش دارد. فراموش نکنیم که بسیاری از گروه‌های افراطی و تروریستی امروز از حیث خاستگاه فکری و اندیشگی، با روایت ‌دینی حاکمان سعودی‌ هیچ تفاوتی ندارد. جریان‌های سلفی در بخش‌های گوناگون تمدن اسلامی، ممکن است در تشخیص مصداق‌های عینی با فهم سلفی رایج در عربستان، تفاوت‌هایی داشته باشد؛ اما از حیث نظری و ذهنی، اندیشه‌های سیاسی و دینی این گروه، با فهم دینی مسلط در سعودی، از همدیگر قابل تفکیک نیست. این امر را هرگز نمی‌توان دست‌کم گرفت و از کنار آن با رواداری و مماشات عبور کرد. ‌از یاد نبریم که عربستان یکی مهم‌ترین حامیان مالی گروه طالبان و امارت اسلامی است. از این نظر، در خون‌هایی که هر‌روز در کشور ریخته می‌شود، آل‌سعود نیز سهم و جایگاه خود را دارد. سال‌ها‌ست که در افغانستان مسلمان‌ها کشته می‌شوند. جنایت‌های ضدبشری زیادی تاکنون روی داده است؛ آیا کسی به یاد دارد که تا‌کنون خادمان حرمین شریفین در این زمینه، مسئولیت دینی و انسانی خویش را ادا کرده باشند؟ اگر تصور می‌شود که بهای صلح در افغانستان، اطاعت از خواست و ارادة سیاسی حاکمان سعودی است، با تأسف که خیال خامی بیش نیست. صلح و ثبات سیاسی در کشور را نباید در پیروی از منافع سیاسی کشور‌های دیگر جست‌وجو کنیم.

سوم؛ آنچه در عربستان حاکم است، دیکتاتوری خاندانی تمام‌عیار است. استبداد سیاسی که سال‌ها در این سرزمین سیطره دارد، با هیچ کدام از ارزش‌های جدید، میانه‌ای ندارد. تا‌هنوز هم که هنوز است، در این کشور مناسبات «خدایگان و بنده» سلطه می‌راند. امیران و پادشاهان این کشور با تمام ارزش‌ها و هنجارهای حقوق بشری دشمنی آشتی‌ناپذیر و سرسختانه دارند. اگر این فرض را بپذیریم که دموکراسی، پدیدة منطقه‌ای است، در آن صورت ایستادن در کنار یک نظام توتالیتر و تمامیت‌خواه، به معنای خصومت با دموکراسی و ارزش‌های دموکراتیک نیز است. سخت دور از انتظار و ناامیدکننده است که حکومت وحدت ملی به ریاست آقای اشرف‌ غنی‌، به هردلیلی و از سر هر‌مصلحتی از نظامی حمایت کند که با رواداری و انسان‌مداری بیگانه است.

در مصاف جاری در یمن، افغانستان باید بی‌طرف باشد

رنگین دادفر سپنتا

روزنامه هشت صبح

شنبه ۱۵ حمل ۱۳۹۴ 

 

حکومت وحدت ملی جمهوری اسلامی افغانستان با انتشار اعلامیه‌ای در مورد بحران یمن، کشور ما را وارد یک تنش بسیار خطرناک میان کشورهای اسلامی در یمن و خاورمیانه کرده است. استدلال‌های مطروحه در اعلامیه منتشره از جانب ارگ، از منظر دینی، تاریخی و سیاسی اشتباه و مبتنی بر برداشت نادرست از واقعیت‌های تاریخی می‌باشد.
۱٫ دفاع از حرمین شرفین بدون شک که وجیبه هر مسلمان است. اما در بحران یمن، هیچ تهدیدی متوجه حرمین شرفین نیست بلکه نیروهای سیاسی و اجتماعی مسلمان یمنی، با تعلقات مذهبی متفاوت، با یک‌دیگر برای کسب قدرت سیاسی در داخل آن کشور درگیر می‌باشند. ادعا می‌شود که حوثی‌های یمنی مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران و حکومت مخلوع یمن مورد حمایت عربستان سعودی قرار دارند. از منظر تاریخی نیز اعلامیه حکومت وحدت ملی واقعیت‌های تاریخی را در نظر نگرفته است. وقتی که قبایل عرب از جمله شریف حسین مکه و دودمان سعود در همراهی و همرایی با استعمارگران انگلیس بر ضد خلافت سنی اسلامی عثمانی دست به شورش زدند و در همراهی نیروهای استعماری انگلیس و زیر رهبری لورنس (لورنس عرب) جاسوس انگلیسی، ده‌ها هزار سرباز مسلمان سنی ترک را در صحراهای سوزان عربستان و یمن کشتند، در واقعیت سران قبایل عربی به دستور استعمارگران نامسلمان علیه مسلمانان عمل کردند. آنچه در آن زمان برای تحکیم قدرت قبایل و عشایر صورت گرفت، هیچ ربطی به دفاع از حرمین شرفین نداشت؛ همان‌گونه که امروز نیز چنین نیست.
۲٫ برخلاف اعلامیه صادره از ارگ، مردم افغانستان در کنار آزادی‌خواهان ترک علیه استعمارگران انگلیسی و عملا حامیان عرب آن‌ها جنگیدند. مزار مجاهدان شهید افغان که در همرایی با مبارزان ترک جان دادند تاکنون در ولایت ادیرنه ترکیه موجود است. افغان‌ها در آن زمان در صف ضد استعمار قرار داشتند و نه عوامل آن‌ها. هیچ افغانی همراه با سران عشایر عرب زیر رهبری لورنس کشته نشد.
۳٫ نه دفاع از منافع منطقوی سعودی و نه هم دفاع از منافع منطقوی جمهوری اسلامی ایران وظیفه شرعی و دینی افغان‌ها می‌باشد. کشاندن افغانستان به جانبداری این دو نیروی رقیب به سود کشور ما نیست.
۴٫ در اعلامیه آماده است که «جمهوری اسلامی افغانستان به اصل مردم‌سالاری و مشروعیت نظام قانونی در یمن باور داشته و از حکومت قانونی آن حمایت می‌نماید.» بحث مشروعیت دولت یمن و آنانی را که از این دولت حمایت می‌کنند می‌گذارم کنار. اگر چنین هم باشد، باز هم دلیل نمی‌شود پای افغانستان را وارد جنگ‌ها و کشش‌های منطقوی کرد. دولت صدام حسین در عراق و دولت معمرالقذافی در لیبیا نیز داری مشروعیت حقوقی بین‌المللی بودند. دولت سعودی از تجاوز ایالات متحده و کشورهای ناتو به این کشورها به‌منظور سرنگونی رژیم‌های آن‌ها حمایت کرد و جانب متجاوزان را گرفت. حکومت بشار اسد، در سوریه، دارای مشروعیت حقوقی است. این دولت دارای یک نظام سیاسی دارای کثرت دینی و آزادی‌های اجتماعی می‌باشد اما عربستان سعودی در مبارزه با این رژیم و به‌منظور سرنگونی حکومت آن داعش را حمایت کرده و می‌کند.
۵٫ دو کشور مسلمان در خاور میانه در پی سلطه‌طلبی می‌باشند و هر کدام آن‌ها نیز متحدان خود را دارند؛ هیچ دلیل موجهی وجود ندارد تا ما کشور خود را وارد این معرکه بسازیم.
۶٫ ریچارد هالبروک، نماینده خاص ایالات متحده امریکا برای افغانستان و پاکستان، در یک گفتگو با حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین افغانستان گفت: «شهزاده‌های سعودی، حکومت قطر و… بزرگ‌ترین منبع تمویل طالبان به‌گونه مستقیم و از طریق آی‌اس‌آی می‌باشند. حتا بیشتر از عواید تریاک، این‌ها به طالبان پول می‌دهند.» هیچ دلیلی ندارد که ما افغانستان را به جانبداری از کسانی بکشانیم که حامی طالبان می‌باشند.
۷٫ ایران به‌عنوان یک قدرت منطقوی سلطه‌طلب، در یمن یک سیاست موفق را دنبال کرده است. کشاندن مستقیم سعودی به جنگ‌های یمن، برای سعودی‌ها نتایج خطرناکی را در پی خواهد داشت. اردوی سعودی با همه ‌ساز و برگ مدرن خود توانایی پیروزی در یک جنگ غیرمتعارف را ندارد. و جنگ‌هایی مانند آنچه را که در یمن رخ داده است نمی‌توان با بمباران‌های هوایی برد. صرف با استفاده از نیروی زمینی و در حمایت مردم محلی است که می‌توان در چنین جنگ‌هایی بر نیروهای نامنظم پیروز شد. چنین جنگ‌هایی را نمی‌توان توسط سربازان مزدور برنده شد. از این‌رو کشاندن پای کشور زخمی ما به این معرکه بی‌معنی‌ترین کاری است که می‌شود انجام داد.
۸٫ ما خوشبختانه یکی از نادرترین کشورهای مسلمان می‌باشیم که در آن تنش‌های فرقه‌ای به مفهومی که در سایر کشورهای اسلامی، به شمول عربستان سعودی وجود دارد، تبارز نکرده است. کشاندن پای افغانستان به تنش‌های یمن که به نحوی فرقه‌ای توجیه می‌شود، برای کشور ما نیز مایه تهدید است. ما با عربستان سعودی مناسبات دوستانه داریم، اما نباید فراموش کرد که ما با ایران همسایه مستقیم می‌باشیم و ایران شریک تمدنی ما است. از این‌رو ما باید کشور خود را از این تنش‌ها دور نگهداریم.
۹٫ سیاست خارجی، عرصه دفاع و تحقق منافع ملی کشورها می‌باشد. بر همین مبنا است که عربستان سعودی از سکولارهای مصری در رقابت با اسلام‌گرایان سنی اخوان‌المسلمین جانبداری می‌کند و ایران در مصاف میان ارمنستان و آذربایجان شیعه‌مذهب، جانب ارمنستان مسیحی را می‌گیرد.
۱۰٫ موضع‌گیری‌های شخصیت‌های گوناگون عضو حکومت وحدت ملی نشان می‌دهد که در درون حکومت وحدت ملی، در شورای ملی و هم‌چنین در میان مردم افغانستان نگرانی شدیدی از موضع‌گیری ناسنجیده حکومت وجود دارد. بسیار به‌جا و شایسته است تا حکومت افغانستان با صدور اعلامیه‌ای این موضع‌گیری غیرمسوولانه را که زیر نام «سیاست غیرمنفعل» اعلام داشته است، هرچه زودتر تصحیح کند. مسوولیت جامعه مدنی و روشنفکران افغانستان است تا صدای خود را در برابر این ماجراجویی حکومتی اعلام بدارند. فقره نهایی اعلامیه حکومت وحدت ملی در باره بحران یمن که می‌گوید: «دولت ج. ا. افغانستان با درک تجارب تلخ و ناگوار از عواقب جنگ و ناامنی، طرفدار راه‌حل صلح‌آمیز این بحران بوده و از همه کشورهای اسلامی و رهبران‌شان می‌خواهد که به همکاری سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان ملل متحد در این راستا تلاش نمایند»، پیام درستی است. اما به این جمله‌ها باید تاکید بر اصل بی‌طرفی حکومت و مردم افغانستان در برابر جنگ بی‌معنی که در یمن جاری است افزوده شود.

پیوند مجاوران آدم‌سوز «بیت الله» کابل با مجاوران آدم‌کش «بیت الله» حجاز

saudi arabia

ــــــــــــــــــــــOــــــــــــــــــــــOــــــــــــــــــــــ

همین «مغز متفکر جهان» از کدام «با تمام نیرو» در دفاع «افغانستان» آن هم از «عربستان»ِ تجاوزگر به «یمن» سخن می‌گوید؟

همین «شورای سراسری علما، روحانیون و رهبران سیاسی و جهادی کشور افغانستان» که به این سرعت می‌توانند از موضع «دولت افغانستان» برای دفاع از «عربستان» تجاوزگر حمایت کنند، چرا در برابر«گروگان‌گیری»، «آدم‌سوزی»، «آدم‌کشی»، «زن‌ستیزی» و «فساد» در داخل کشور خودشان پوزبند زده‌اند؟

آیا «یمنی‌ها» همان «زامبی‌های خون‌خواری» هستند که یک خروار کشور عربی برای پاک کردن «شبه‌ جزیره عربستان» از لوث وجود آن‌ها به سوی «ترکیه»، «پاکستان» و «افغانستان» و امثالهم دست یاری دراز کرده‌اند؟

مجاوران «بیت الله» حجاز جز صدور آموزه‌های مبتنی بر «ترور»، «آدم‌کشی» و «آدم‌سوزی»، «انحطاط» و «واپس‌گرایی» به سراسر جهان اسلام به ویژه عراق، سوریه و افغانستان چه گلی بر سر اسلام‌پرستان زده‌اند که قابل دفاع هم باشند؟

ــــــــــــــــــــــOــــــــــــــــــــــOــــــــــــــــــــــ

من از مقام رفیع زامبی‌های حاضر در «طالبان»، «داعش»، «بوکو حرام»، «جبهه النصره»، «سپاه صحابه»، «القاعده» و همه «گروه‌های تروریستی گم‌نام در سراسر جهان» عذرخواهی می‌کنم که هنوز به درک افکار والایشان نایل نیامده‌ام.