«کابل» مثل «پاریس» باکلاس نیست.
تو کز محنت دیگران، بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
«کابل»، امروز، دوم اسد (مرداد) 1395 به پیشباز یکی دیگر از راهپیماییهای مدنی و مسالمتآمیز خود رفت. با این حال، در نیمروز داغ کابل، سه انفجار دهشتناک، راهپیمایی دادخواهان «جنبش روشنایی» را به خاک و خون کشاند.

از آغاز تأسیس حکومت «افغانی» در سرزمین «خراسان بزرگ»، حق مسلّم و بدیهی اکثریت مردمان این دیار با نیرنگ، زورگویی، غارتگری و کشتارهای گسترده و تبعیدهای قومی پایمال شده است. حالا بیش از نیم دهه است آوای خوش «دموکراسی»، فضای این مملکت را پر کرده است. کشور دستاوردهای انکارناپذیری در زمینه «دموکراسیسازی» داشته، ولی هنوز تا رسیدن به جامعه دموکراتیکِ انسانی و حقمحور، راهی دشوار پیش روست. ملت امروز به خیابانهای کابل آمدند تا از آنانی که به ناحق در «ارگ» و «سپیدار» نشستهاند، حقوق اولیه خود را که «شهروند» بودن است، نه «رعیت» ماندن، مطالبه کنند.
حکومت وحدت ملی که با توافق سیاسی روی کار آمده است، نه با مشروعیت مردمی برخاسته از انتخابات؛ از سه ماه پیش، با بی توجهی به خواست مردم مناطق محروم مرکزی افغانستان و بر خلاف رهنمودهای علمی و تکنیکی بنیادهای تأمینکننده بودجه انتقال خط برق وارداتی از ترکمنستان به افغانستان، قصد داشت راه نیاکان ستمپیشه خود را برود و راه انتقال نیروی برق را منحرف کرد. تا کنون نیز به خواست مردم معترض برای اصلاح این روند و در حقیقت، توجه به خواستههای سیاسی و اجتماعی قومیتهای محروم نگاه داشته شده بی اعتنایی نشان داده است. امروز نیز نیروهای امنیتی و انتظامی بر خلاف وظیفه اساسی خود که تأمین امنیت راهپیمایی مدنی مردم مطابق قانون اساسی باشد، فقط به این میاندیشیدند که کسی به چند ده کیلومتری «ارگ» نزدیک نشود.
حال کابل در فضایی دیگرگون به خون نشسته است. مردمی قربانی شدهاند که در راهپیمایی بزرگ و مسالمتآمیز شرکت کرده بودند. کاربران افغانستانی سوگوار در فضای شبکههای اجتماعی در حال خبررسانی این فاجعه بزرگ هستند. با این حال، بر فضای شبکههای اجتماعی ممالک همسایه و فرنگیان حقوق بشر دوست، خفقانی ویژه حاکم است. شیکپسندان فیسبوکی و توییتری به ویژه قلمرو فارسیزبان که برای هر خبر خوش و ناخوشی در گوشه و کنار دنیا به ویژه ممالک راقیه یوروپ، پروفایل خود را به شکل پرچم آن سرزمین در میآورند یا پیامها و هشتگهای دربردارنده «غمشریکی»، «تسلیت» یا «تبریک» را در آن زمینه مُد میکنند، خود را به خواب زدهاند.
شاید واژه «کابل»، خوشآهنگی و باکلاسی «نیس»، «مونیخ»، «استانبول»، «پاریس» و شبیه آن را ندارد. جان «افغانستانی» هم شبیه جان «سوری» و «عراقی» و «یمنی» و مانند آنها به دست حکومتشان یا مخالفانشان، گوشت قربانی شده است. چیزی هم که زیاد تکراری شود، نه ارزش خبری دارد و نه ارزش همدردی.