«گیرم که می‌کشید

گیرم که می‌بُرید

گیرم که می‌زنید

با رویش ناگزیر جوانه‌ها چه می‌کنید؟»

 

باور فاشیستی «محمداشرف غنی احمدزی» (به اصطلاح، فرمانده کل نیروهای مسلح کشور) و مغزهای پوسیده «شورای امنیت ملی» مانند «حنیف اتمر» و مدیریت جنگی زمین‌گیر شده در وزارت‌خانه‌های داخله و دفاع ملی «اوغان‌ستان» که با بی‌شرمی تمام، جان‌بازی نیروهای ارتش، پلیس و امنیت ملی و مردم را «نسل‌کشی طالب» می‌نامد، «طالب‌پروری» آشکار خود را در طول این سال‌ها چه گونه توجیه می‌کند؟

«باند قبیله‌گرا و طالب‌پرورِ ارگ» خیال خام بافته است که می‌اندیشد با «عبدالرحمانیزه‌ کردن» فضای اجتماعی و سیاسی افغانستان می‌تواند همه مردم را از سرزمین اجدادی‌شان، آواره و به گوشه و کنار دنیا پراکنده سازد و با خیالی آسوده بر کشور حکم براند.

اگر این جنگ تمام‌عیار سیاسی، نظامی و فرهنگی، سال‌ها ادامه یابد، باز هم زنان و مردانی هستند که با قلم و قدم و جان خود نگذارند خواب شیرین شما بدسیرتان تعبیر شود.

ارتش افغانستان

ما به صداقت جوانان خود در نیروهای ارتش، پلیس و امنیت ملی باور داریم، ولی به مسئولان بدنام حکومت نام‌نهاد «وحدت ملی»؛ نه.

هر قدر «ما» را در «کابل»، «بدخشان»، «کُنَر»، «جلریز»، «ارزگان»، «فاریاب» و «کهن‌دژ» (قندوز) و این سو و آن سوی این سرزمین به خاک و خون بکشید؛ ما بیدارتر می‌شویم.

حکومت «اوغانی» بر «گورستان» هم پیش‌کش خودتان.