ـــــــــــــــOـــــــــــــــ

«ما» منسوبان به «افغان‌»ستان و ساکنانِ «افغان»ستان، توقع‌های بی‌جا داریم از «خودمان» و «دیگران».

ما هنوز درک نکرده‌ایم واقعیت «افغان‌»ستان را.

«قدرت» و «زور» (به دست آمده با تقلب یا با التماس)، تنها «منطق مدیریتی و حکومتی» جلالت‌مآبان تازه به دوران رسیده‌ای است که گاهی در رانش زمین در بدخشان، روزی در انفجار بزرگ پکتیکا، وقتی دیگر در زمین‌لرزه پنج‌شیر، زمانی در محاصره خونین قندوز و حالا در غارت‌گری سالانه کوچیان وحشی در بهسود، روی پیکر آش و لاش من و تویِ هزاره، تاجیک و ازبک، عکس‌های خندان می‌گیرند، بیانیه‌های مطبوعاتی بلندبالا صادر می‌کنند، کمیته بی‌خاصیت تحقیق تشکیل می‌دهند، فرمان حکومتی صادر می‌کنند و برای مدتی از صحنه رسانه‌ها گم و گور می‌شوند تا آب‌ها از آسیاب‌ بیافتد و باز روزی دیگر شود.

صدها مثل من هنوز درک نکرده‌ایم واقعیت «افغان‌»ستان را که تا مصیبتی تازه می‌رسد، فقط «شعر» و «گل‌واژه‌» می‌گوییم و «قصه» و «لاطائلات» می‌بافیم و «تحلیل‌»‌های شاخ‌دار از مغز بی‌هنرمان تراوش می‌کند و «عکس‌» زنده یا غرق در خون این و آن سرباز نگون‌بخت ارتش و پلیس ملی را در صفحه بی‌خاصیت فیس‌بوک خود می‌گذاریم و تکلیف خود را تمام‌شده می‌دانیم.

بی‌عرضه‌ترین آدم‌های روی زمینیم که هم توان دیدن درنده‌خویی حکم‌رانان کوچی‌تبار ارگ و هم‌دستان پست‌فطرتشان را در بیرون و درون کشور نداریم و هم جان خود را بیش‌تر از همیشه دوست داریم و ... . ما مرد این میدان‌ها نیستیم.

آن شهیدان سرفراز نمرده‌اند. ما مرده‌ایم. بر ما، نماز کنید.

‫#‏جلريز‬