پاکدامانی بس است
آشکارا گشت رازم، لطف پنهانی بس است
از گریبان، شعله سر زد، دامنافشانی بس است
هر نگاهی گشته زنجیری و بر پای دل است
چند از این دزدیده دیدنها؟ نگهبانی بس است
عقل را شور جنون، زیر و زبر دارد اگر
زیر لب دیگر چه میگویی؟ فسونخوانی بس است
طبع من، گرم است و شیرینی، زیان میداردم
زهر چشمی از تبسّم؛ شکّرافشانی بس است
در خمار زهد خشکم، ساقی تَردست کو؟
خرقهای آلوده دارم، پاکدامانی بس است
ظهوری تُرشیزی (1026 قمری
+ نوشته شده در جمعه چهارم مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۵ ق.ظ توسط صادق دهقان
|