عشق من، خاطره­ی عشق من از یاد مَبَر

یادم ای لاله­ی شعر و سخن، از یاد مَبَر

آن گل یاس سپیدی که به دستم دادی

ای گل یاس سپید چمن، از یاد مَبَر

خاطرات خوش این عشق جنون­آسا را

مبر ای بوی خوش یاسمن، از یاد، مَبَر

چون ببوسد لب مهتاب، گل روی تو را

بوسه­ام ای گل مهتا­ب­تن، از یاد مَبَر

چون پَرِ نرم نسیمی بنوازد رویت

نغمه­ی نرم غزل­های من از یاد مَبَر

اولین غنچه­ی عشق تو به من خندان شد

اولین عشق خود، ای سیم­تن، از یاد مَبَر

یاد باد آن­که مرا یار عزیزت خواندی

یاد این یار عزیز کهن از یاد مَبَر

از غمت سوخته­ام، با ستمت ساخته­ام

این همه سوختن و ساختن از یاد مَبَر

عالم و هرچه در او هست، ببر از یادت

لیک دل دادن و عاشق شدن از یاد مَبَر

خسرو فرهودی